خوش خیال کاغذی

عاشقانه

مهم نیست شیشه قلبم زیر پاهات بشکنه مهم اینه پاهات زخمی نشه

دستمال کاغذی به اشک گفت:

قطره قطره ات طلاست

یک کم از طلای خود حراج می کنی؟

عاشقم

با من ازدواج می کنی؟

اشک گفت:

ازدواج اشک و دستمال کاغذی!

تو چقدر ساده ای خوش خیال کاغذی

توی ازدواج ما تو مچاله میشی چرک میشی و تکه ای زباله میشی پس برو و بیخیال باش . عاشقی کجاس؟

تو فقط دستمال باش!

دستمال کاغذی ، دلش شکست

گوشه ای کنار جعبه اش نشست

گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد

در تن سفید و نازکش دوید

آخرش دستمال کاغذی

مچاله شد

مثل تکه ای زباله شد

او ولی شبیه دیگران نشد

چرک و زشت مثل این و آن نشد

رفت اگر چه توی سطل آشغال

پاک بود و علشق و زلال

او با تمام دستمال کاغذی ها فرق داشت

چون که در میان قلب خود دانه های اشک کاشت!!

 

 



نظرات شما عزیزان:

sasan
ساعت14:13---9 تير 1391
سلام دوست خوبم....روز خوبی داشته باشی... میخواستم بگم آپم وقتی کردی یه سر بهم بزن

www.loveblove.loxblog.com



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 4 تير 1391برچسب:,ساعت 14:56 توسط نازنین| |